سفارش تبلیغ
صبا ویژن



تنها ترین تنها - عمرتکرارلحظه هاست






درباره نویسنده
تنها ترین تنها - عمرتکرارلحظه هاست
علیرضاسعیدی
درباره : به وبلاگ عمرتکرارلحظه هاست خوش امدیدبا سلام به شما بازدیدکننده ی گرامی امید وارم لحظات خوشی را در این وبلاگ بگذرانید.با هر گونه انتقاد یا پیشنهادی ما را یاری کنید.وبنده16ساله ازکرمان شهرستان شهداد وسال دوم دیبرستان در رشته ی ادبیات درحال تحصیل هستم و من ادمی مهربان /صبور/اهل کار واحساساتی هستم . شماره تماس09134411862
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
تنها ترین تنها - عمرتکرارلحظه هاست

آمار بازدید
بازدید کل :2740
بازدید امروز : 1
 RSS 

شب مثل همیشه خاموش و آرام است ماه با نور پریده رنگ

خویش در آسمان می درخشد ، از دور صدای لغزیدن آب مانند

ناله مرموز و آرام کودکی که به دامان مادر پناه برده و گریه

می کند بگوش می رسد. همه جارا خاموشی فراگرفته بجز

روح من که در آن طوفانی بر پا شده و آزارم می دهد .

مدتی است خود را  دچار انقلاب عظیمی می بینم .

می خواهم دائمأ بگویم ، بگریم و بنویسم .

اصلأ دلم نمی خواهد بخوابم ، می خواهم دیده بر هم بگذارم

و ساعت های درازی بر رویا فرو روم . کشاکش عجیبی در

روحم ایجاد شده ، حتا یک ثانیه هم فراموشی برایم وجود

ندارد ، دیگر هیچ مرحمی جراحت قلبم را التیام نمی بخشد .

دلم چنان گرفته و فشرده شده که گویی هر آن می خواهد

پاره شود واز سینه بیرون بپرد ، اضطرابی مرموز روحم

را آزار می دهد .

نمی دانم چرا نمی توانم آرام بگیرم ؟چرا هر صدایی قلبم

را تکان می دهد ؟ چرا سرا پایم می لرزد؟

چرا غوغای دل من هر لحظه شدید تر می شود ؟

در اعماق وجودم صدایی مرموز پی در پی بانک می زند ،

حس می کنم که باری عظیم بر دوشم افکنده شده ، دیگر

از تنها ماندن می ترسم ، مثل اینست که اشباح قصد حمله

بمن را دارند . چرا بیاد آوردن آنها این طور مرا بیمناک

می کند ؟ می خواهم با اراده استوار مقاصد و مطالبم را بر

ملا نمایم ولی افسوس که توانایی آن را ندارم ، نمی توانم

تصمیم بگیرم ، دیگر اعضاء وجوارهم از دستم خارج شده ،

تا کنون خود را این گونه ضعیف و زبون ندیده بودم .

می خواهم تا می توانم خود را از خیال آنها منصرف نمایم

ولی مگر شبح آنها مرا آسوده می گذارند؟  ای خدای بزرگ

به تو پناه می برم ، تو یاریم کن .

...

نویسنده » علیرضاسعیدی . ساعت 8:41 صبح روز شنبه 87 تیر 1