مرا به لحظه بدرود خویشتن بسپار
به داغگاه دلم حسرت سخن بسپار
مرا که دورترین شاخه ام بهاران را
به خاک فاجعه ، عریان و بی کفن , بسپار
شبانه کوچ کن از سرزمین لالایی
مرا به خوابگه سرد یاسمن بسپار
چو عطر پونه ، به دامان آسمان آویز
مرا به غربت پهناور دمن بسپار
دل مرا که پرواز نوحه پریشانی است
به قمریان جدا منده از چمن بسپار
به کوچه های تهی مانده از ستاره مرا
دوباره مست و غزلخوان و گامزن بسپار
ز خط خاطره ام بگذر ، ای طلایی رنگ
سفر تو را به سلامت , مرا به من بسپار
...
نویسنده » علیرضاسعیدی . ساعت 8:40 صبح روز شنبه 87 تیر 1